عصری نمه بارون زد
الان هوا خنککککککک
از اون هواهاست ک نفر دوم میطلبه باهاش بری پیاده روی با چایی
نفر دومم کووووووو😭😂😂😂😂
# نفر دوم
من کلا دو بار از اون چیزا خوردم خب؟
فقط دو بار...
ک اونمی بارش اصلا به حساب نمیومد چون فقطی پ بود
بار دوم و میشه حساب کرد!!!!
بعد این پسره ....
از این چیزا خوشش نمیاااااد
حتیی باری هم ک خودم بودم دیدم اصلا نخورد منم اون بار نخوردم گفتم تو چرا نمیری؟
گفت حسش و دوس ندارم ...
اون وقت بچهها همه میدونن ما تقریبا داریم باهم حرف میزنیما
پیشش گفتن اره چرچیل دو بار اومد!!!!
اونم گفته: الکلیش نکنین لطفا.....:/
الان من بی اعصابم
من اصلا نمیخواستم بدونهههههه
چرا گفتن
اه!
# بی اعصاب
امروزی پیراهن مردونه چهار خونه سفید و کالباسی
داستانBitter and sweet love پارت ۱بگین چیکار کردم!!!!
وقت برا نفس کشیدنم نیست :) چه برسه به اون کارامامن میگه آشپزخونه همسایه بغلی پشت دیوار اتاق من ه و صداها برا همونه!
ولی سوال من از شما این است!
ساعت دو و نیم نصف ه شب؟
کی میره ظرف بشوره؟
یا تق تق کنه که صداش بیاد تا اتاق من؟
بعدم این بین ک کاغذ نیست کلی آجر و سیمانه اون ور تق تق کنه صداش میاد این ور؟
و مهم تر از همه من همش فک میکردم صداها از تو کمدمه:)))))
# ترس
ی چیزی میگم قول بدین نخندین😅
من باز فوبیای تاریکیم گرفته 😟تو اتاق خودم همش حس میکردم از در و دیوار صدا میاد هی بسم الله میگفتم ک برن بعد حس کردم یکم دیگه ادامه داشته باشهی سکته خفیف و زدم😅
دلمان برای جوانیمان سوخت
و اومدم اتاق مامان و بابام🙊😂
میترسیدم بوخودا😅
من تو هر جمعی زوج جوونی باشه
ی اعتراف دیگهتعداد صفحات : 2